به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، معلمی شغل و حرفه نیست، بلکه ذوق و هنر توانمندی است که در قرآن کریم از آن به عنوان جلوهای از قدرت لایزال الهی یاد شده و هرساله ۱۲ اردیبهشت مقارن با سالروز شهادت استاد معلم شهید مرتضی مطهری بهانهای برای تجلیل از این مقام الهی میشود.
چند سالی باتوجه به شرایط کرونایی روند تدریس و تحصیل تحت شعاع قرار گرفته ولی هستند معلمانی که با بهکارگیری خلاقیت توانستند روند مثبت آموزشی را برای دانشآموزان حفظ کرده و رضایت اولیای آنان را نیز رقم بزندد.
راضیه برزگرزاده، آموزگار پایه اول سما و معلم باسابقه مدارس غیرانتفاعی گیلان در پایههای مختلف ابتدایی یکی از همین معلمان است که گفتوگویی با وی به همین مناسبت ترتیب دادیم.
فارس: چرا شغل معلمی را انتخاب کردید؟
برزگرزاده: دختربچهای بودم با آرزوی معلم شدن، از بچگی به هنر معلم شدن علاقه داشتم در دوران ابتدایی همیشه چند شاگرد از کلاس داشتم و به آنها درس یاد میدادم همیشه دانشآموز ممتاز کلاس بودم و چون شاهد تمام سختیهای مادرم بودم به خودم قول دادم که آرزوهای او را برآورده کنم و همیشه در رؤیا، خود را در قامت یک معلم میدیدم.
فارس: چه شد که فکر کردید میتوانید یک معلم باشید؟
برزگرزاده: سال سوم ابتدایی بودم که شوق معلم بودن در ذهنم جرقه زد. در تهران زندگی میکردیم، معلمی داشتم به نام خانم عظیمی؛ هر روز صبح به در خانه ما میآمد و با هم مدرسه میرفتیم، وقتی دستانم را میگرفت گویی تمام دنیا در دستانم بود در کلاس با مهربانی به ما آموزش میداد عشق به کار در چشمانش مشخص بود باعلاقه به ما دانشآموزان آموزش میداد اگر دانشآموزی در زنگ تفریح یا کلاس ناراحت بود پیگیری میکرد با دانشآموز صحبت میکرد و در زنگ تفریح سعی میکرد در حیاط مدرسه در کنار دانشآموزان باشد، بنابراین از آن روزها تصمیم گرفتم در آینده یک معلم نمونه باشم و با تلاش و کوشش و شیوههای نوین به دانشآموزان آموزش بدهم.
فارس: از روزهای بعد از خداحافظی با خانم عظیمی برایمان بگویید.
برزگرزاده: چون توانایی پرداخت اجاره نداشتیم، از تهران به گیلان آمدیم پایه چهارم آغاز کردم و عضو بسیج شدم و در مسجد محل هنرهایی مانند، قلاببافی، خیاطی و گلدوزی و ترتیل قرآن را آموزش دیدم، آن روزها یکتخته تابلو داشتم و چند صندلی که در حیاط خانه یک کلاس کوچک تشکیل داده بودم که به چند دانشآموز ریاضی، املا و روخوانی آموزش میدادم و یکی از دانشآموزان مادر پیری داشت و شبهای پنجشنبه برایش دعای کمیل و توسل میخواندم، ایشان همیشه برایم دعا میکرد که انشاءالله در آینده یک معلم موفق باشی.
فارس: از دوران تحصیل و دانشگاهتان برای ما تعریف کنید؟
برزگرزاده: دوران راهنمایی گذشت؛ من وارد دبیرستان شدم در دوران دبیرستان، بهعنوان دانشآموز نمونه انتخاب و بعد وارد پیشدانشگاهی شدم خیلی درس میخواندم تا در کنکور سراسری قبول شوم بعد از پایان پیشدانشگاهی در سن ۱۸ سالگی ازدواج کردم؛ رؤیای دانشگاه در ذهنم بود و هر روز با رؤیای قبولی در دانشگاه از خواب بیدار میشدم، تصمیم گرفتم درآمد داشته باشم تا بتوانم بعد از قبولی در دانشگاه خرج تحصیل خود را پرداخت کنم. تصمیم گرفتم به کار کشاورزی و دامپروری مشغول شوم در همان روزها در دانشگاه پیام نور قبول شدم و با کار کشاورزی و دامپروری خرج تحصیل خود را پرداخت میکردم آن روزها تنها فکری که در ذهن مرور میکردم این بود که من باید یک معلم نمونه باشم.
فارس: چگونه با مشکلات کار و تحصیل همزمان و زندگی مشترک کنار آمدید؟
برزگرزاده: دلم میخواست اول از تدریس پیشدبستان شروع کنم تا بتوانم به مدرسه راه پیدا کنم، ولی نمیدانستم چطور! چندترم از دانشگاه گذشته بود در یکی از روزها، خادمین امام رضا (ع) به مسجد محل آمده بودند نامهای برای امام رضا نوشتم؛ در متن نامه در مورد مشکل پرداخت شهریه دانشگاه نوشتم و اینکه بتوانم یک وام بگیرم و در یک پیشدبستانی مشغول به کار شوم. نامه را خدمت خادم امام رضا (ع) بردم همان لحظه بود که اشک از چشمانم جاری شد وقتی خادم امام رضا (ع) در آن ازدحام جمعیت به من نگاه میکرد گفت، «دختر عزیزم نامه شما را در جیبم میگذارم و حتماً در داخل حرم میاندازم.» بعد از چند روز به چند مرکز پیشدبستانی رفتم و چون در مسجد محل قبلاً نقاشی یاد گرفته بودم کلی واحد کار آماده کرده و به هر مرکزی میرفتم واحد کارها را نشان میدادم؛ خلاصه در یک پیشدبستانی که زیر نظر آموزشوپرورش بود پذیرفته شدم و کارم را شروع کردم و مبلغ وام را که در نامه نوشته بودم درست همان مبلغ وام را با گواهی کسب دریافت کردم، باورم نمیشد ولی واقعیت بود امام رضا (ع) ضامنم شده بود.
فارس: روزهای بعد از عنایت امام رضا (ع) چگونه گذشت؟
در پیشدبستانی شروع به کار کردم، حس معلم بودن را در فضای کلاس حس میکردم، فضایی کاملاً با نشاط برای دانشآموزان فراهم میکردم صبحها با ورزش درس را شروع میکردیم و سعی داشتم آنقدر با مهربانی با دانشآموزان برخورد کنم که حس اعتماد را در آنها به وجود آورم دانشآموزانی داشتم که در یادگیری خیلی مشکل داشتند برایشان خارج از ساعت کلاس وقت میگذاشتم.
دانشآموزانی که گوشهگیر بودند پیگیری میکردم و تا برای رفع مشکلاتشان راهحلی بیابم و موفق میشدم در بین اولیا محبوبیت خاصی داشتم طوری که در آن منطقه بیشتر افراد از نحوه تدریس و ارتباط من با دانشآموزان اطلاع داشتند.
فارس: شرایط مالیتان بهتر شد؟
برزگرزاده: چند سالی در پیشدبستان بودم با حقوق خیلی پایین، عصرها همکلاس خصوصی داشتم خیلی دلم میخواست وارد پایه ابتدایی شوم در دانشگاه جهاد که دورههای تربیتمعلم را میگذراندم شماره مدرسهای را گرفته و با مدیر مدرسه تماس گرفتم و گفتند که هر زمان نیرو خواستند تماس میگیرند، بعد از مدتی به رشت نقلمکان کردیم در همان روزها مدیر مدرسه با من تماس گرفت و وارد مدرسه شدم خیلی خوشحال بودم و پرانرژی، همزمان چندین کار را انجام میدادم چون با دانشآموزان ارتباط خیلی خوبی داشتم برایشان در هفته یک روز در مدرسه کلاس مهارتهای زندگی و قصهخوانی و نقاشی هم میگذاشتم اولیا و مدیر مدرسه رضایت کامل داشتند ولی با حقوق خیلی پایین کار میکردم تا جایی که فقط هزینه رفتوآمد را میگرفتم ولی خسته نمیشدم چون به شغلی که آرزویش را داشتم مشغول بودم.
فارس: راضیه داستان ما چگونه حقوق پایین و انرژی بالای کار را تاب آورد؟
برزگرزاده: با خودم میگفتم مهم این است که به هدفم برسم و با دانشآموزان وقت بگذرانم، وقتی دانشآموزان را میدیدم احساس شادی و خوشبختی میکردم کارشناسی تمامشده بود و ارشد قبولشده بودم یکترم هم از ارشد گذشته بود عصرها تا شب در آموزشگاه مشغول تدریس بودم چون از مدرسه حقوق خاصی دریافت نمیکردم. در یکی از روزهای تابستان که هوا خیلی گرم بود و از گرمای تابستان طاقتم تمامشده بود و از شدت پیاده رفتن پاهایم درد میکرد با خانمی تماس گرفتم که در جمع معلمان غیردولتی با او آشنا شده بودم و در مورد شرایطم توضیح دادم و گفتم مدرسهای معرفی کنند که حقوق بالاتری دریافت کنم و او نیز شماره مدرسهای را به من دادند و من تماس گرفتم و مدیر گفت برای مصاحبه بروم.
فارس: سرنوشت خانم معلم ما بعد از تماس مدیر مدرسه چه شد؟
برزگرزاده: مدرک مهندسی رودخانه و مسؤول فنی و نقشهبرداری را هم از نظام مهندسی گرفته بودم و با بقیه مدارک و رزومه، خود را برای مصاحبه به مدرسه رسانده و از تواناییهای خود در ساخت محتوی، تدریس خلاق و جذاب برای مدیر توضیح دادم و چند نمونه تدریس کردم و پذیرفته شدم با وجودی که در این مدرسه حقوقم دو برابر مدرسه قبلی بود اما عصرها هم مجبور بودم کلاس خصوصی تدریس کنم ولی برایم با ارزش بود چون عاشق شغلم بودم و هستم، بااینکه در دوران کرونا تدریس بهصورت آنلاین و نیمهحضوری یا غیرحضوری بود در ولی ارتباط خیلی عالی با دانشآموزان و اولیا داشتم و اولیا خیلی تشکر میکردند از نحوه تدریس چون عقیده داشتند با این شیوه جذاب تدریس، دانشآموزان به درس علاقه پیدا میکنند.
فارس: مگر چهکار ویژهای انجام میدادید که مورد استقبال دانشآموزان و اولیا بودید؟
برزگرزاده: من اعتقاد دارم که وقتی دانشآموزی از لحاظ درسی مشکل دارد نباید بین بقیه دانشآموزان تحقیر شود، چون در این صورت سرخورده شده و از درس فاصله میگیرند، من با این دست از دانشآموزان با آرامش برخورد کرده و سعی میکنم حس اعتماد را در آنها بالا ببرم و در دروسی مثل علوم سعی میکنم کارگاه برگزار کنم تا دانشآموزان ایدههای خود را به زبان آورند و یا اینکه در کلاس درس از پرسش و پاسخ استفاده میکنم و به نظرات همه دانشآموزان احترام میگذارم از همین کلاس درس هست که دانشآموزان یاد میگیرند در یک مبحث وقتی شرکت میکنند به نظرات هم احترام بگذارند تا دانشآموزانی سخنور پرورش دهم.
با این شیوه دانشآموز یاد میگیرد از حق خود با احترام دفاع کند و نظریات خود را ارائه دهد. یک معلم توانمند حتی درزمانی که مدرسه غیرحضوری باشد میتواند طوری تدریس داشته باشد و با دانشآموزان و اولیا ارتباط برقرار کند که همان بازخورد حضوری را داشته باشد، من جدا از ساعت کاری همیشه برای فرزندانم وقت میگذارم چون آینده فرزندانمان به دست معلمین این سرزمین رقم میخورد، چراکه معتقدم معلم وظیفه خطیری بر عهده دارد.
فارس: باتوجه به عشق و علاقه ای که بیان کردید از چه شیوههایی برای تدریس استفاده میکنید؟
برزگرزاده: آموزش باید همراه با خلاقیت باشد تا بهجای محفوظات، فهم و درک از مطالب اتفاق بیفتد بنابراین در سالهای تدریس تلاش کردم با استفاده از کارگاههای ویژه برای موضوعات مختلف علوم، ریاضی و قرار دادن دانشآموز در موقعیت عملی مطالب ارائهشده، فرایند، مشاهده، پرسش و تحلیل را همزمان تجربه کند تا با آزمایش کردن با استفاده از ابزارهای مختلف علمی، حلاوت پژوهش کردن برای دانشآموزان تجربه شود.
فارس: همچنان در همان مدرسه ابتدایی مشغول به کارید؟
برزگرزاده: بعد از مدتی یکی از دوستانم به من گفت که سازمان سما نیرو جذب میکند و مدارک و رزومه خود را برای سازمان بردم و در تاریخ مقرر با من تماس گرفتند تا برای مصاحبه بروم، چند روزی تا صبح بیدار میماندم و کلی محتوی و ایده خلق میکردم تا در مصاحبه قبول شوم، چون میدانستم از اینجا زمینه پیشرفت من شروع میشود خیلی تلاش کردم و از خدای خودیاری طلب کردم و به یاری خدا پذیرفته شدم.
فارس: از شرایط الان راضی هستید؟
برزگرزاده: بله الحمدالله، «شکر نعمت نعمتت افزون کند!» در پایه اول دبستان پسران سما تدریس میکنم و در دوره تدریس؛ تولید محتوی به شیوه نوین و تدریس خلاق داشته و با دانشآموزان ارتباط بسیار خوبی داشته و اولیا همیشه ابراز محبت کردند در ساعات خارج از ساعت کاری سعی کردم برای دانشآموزانی که مشکل داشتند وقت بگذارم از کار در این مجموعه بعد از گذران از شرایط سخت کاری بسیار خوشحال و راضی هستم و تمام تلاشم را به کار میگیرم تا معلمی نمونه باشم و تنها دغدغه فکری من نداشتن امنیت شغلی است که امیدوارم به فصل خدا آن نیز مهیا شود. من معلم هستم، معلم خواهم ماند تا روزی که توان دارم برای سربلندی ایران اسلامی تلاش میکنم.
انتهای پیام/۳۳۸۹